نقد

یه روزی یه نویسنده بر می گرده( این برگشتن هم حکایت مخصوص به خودش رو داره.به عوامل زیادی بستگی داره که یکی از اونها می تونه به موقعیت فیزیکی یه منتقد نسبت به نویسنده موردنظر هم بستگی داشته باشه!) به یه منتقد آثارش می گه :« شما که اینقدر از داستانها و نوشته های زیبا و با احساس من انتقاد می کنی هیچ میدونی من چقدر برای این داستانها زحمت می کشم؟ پدرم در می آد اینارو می نویسم .اون وقت تو لامصب [..] می زنی به این داستانها و مطالب زیبای من .اگه راست میگی بیا خودت یه داستان بنویس ببینم چند مرده حلاجی » . آقای منتقد هم جواب می ده :« در زیبا بودن مطالب شما بحثی نیست ولی باید بگم که بنده مرغ نیستم ولی خیلی بهتر از مرغ می تونم در مورد نیمرو نظر بدم .» نتیجه اخلاقی شماره 1: هر منتقد موفقی الزاما باید آشپز موفقی هم باشه. نتیجه اخلاقی شماره 2 : پشت هر منتقد موفقی یه همسر ناموفق از نظر آشپزی ایستاده . زیرنتیجه اخلاقی شماره 1- 2 : همسر یه منتقد موفق فقط قادر به پختن املت ، نیمرو و انواع غذاهای مشتق شده از تخم مرغ می باشد. نتیجه دستوری و گرامری شماره 1 : در زبان فارسی تشبیه تشکیل شده از ادات تشبیه ، مشبه و مشبه الیه . نتیجه اخلاقی شماره 4 : بیچاره نویسنده ها . نتیجه غیر اخلاقی شماره 1 : این نویسنده هه چرا بر می گرده به منتقد جواب می ده؟ نمی تونه همین جور مثل بچه آدم جواب بده ؟ نتیجه اخلاقی شماره 5 : هر نویسنده موفقی باید یک منتقد موفق هم باشد و از خودش انتقاد کند .( اون وقت نمی تونه برگرده و بگه :« ای بابا این چه وضعشه؟» ) نتیجه انتقادی شماره 1 : مثل اینکه اشتباه شده. اون بنده خدا که از ما انتقاد می کرد اصلا منتقد نبود که ، رفیق ام بود. نتیجه دستوری گرامری شماره 2 : نمیدونم اون نتیجه دستوری گرامری شماره 1 درسته یا نه . چون من فارسی عمومی 1 رو 8 سال پیش پاس کردم با نمره 12 ! نتیجه غیراخلاقی شماره 2 : ندارد.( یعنی دارد! اما حذف اش کردیم .دیدیم اگه بخواییم اونو بنویسیم باید اینطور بنویسیم که « یه یه نویسنده موفق باید […] باشه .اما چون […] و نیز […] همه منتقدها […] بنابراین […] به علت[…] به این تنیجه می رسیم که […] » منم دیدم حذفش کنم سنگین ترم .