ديويد...بيدار شو

بالاخره آسمون وانيلي رو ديدم. قبل از هر چيز براي اونهايي كه نديدن يه خلاصه خيلي جمع و جور از داستانش رو اينجا مي آرم:« ديويد كه مرد پولدار و خوش قيافه ايه با يه شركت قرار داد بسته كه بعد از مرگش جسد ش رو منجمد كنن و در حال انجماد نگهدارن. (حالا چطوري؟ نميدونم واله) در حالت انجماد، امكاناتي رو فراهم مي كنن كه بتونه رويا ببينه و در حالت خواب زمستاني يه زندگي مجازي رو در امتداد زندگي قبلي اش (البته تو ذهنش ) داشته باشه.(يه جورايي شبيه ماتريكس نيست؟) .البته آخر فيلم مي فهمه كه زندگي تو رويابدرد نمي خوره و ترجيح مي ده بيدار بشه و زندگي پر از درد و رنج تو دنياي واقعي رو به دنياي خيالي تو ذهنش ترجيح مي ده .» به نظر من داستان فيلم بيشتر در مورد رويا و خواب ديدنه تا خاطره و خاطره اي از زندگي رو پاك كردن يا ترميم اش كردن. من فكر مي كنم اين دوتا با هم فرق مي كنن.خاطره به يه حادثه يا اتفاق تو گذشته مربوطه، در حاليكه رويا بيشتر به آينده نگاه مي كنه.رويا يه چيز كاملا تخيليه كه ممكنه مابه ازاي خارجي هم داشته باشه ، ولي كاملا در اختيار ذهن انسانه و اين ذهنه كه اون رو مي سازه. تو داستانهاي علمي تخيلي ، رويا و خواب ديدن موتيفي هستن كه  هميشه تكرار مي شن. تواون داستانها هميشه مي تونيد با اين قبيل گفتگوها برخورد كنيد :« الان بيست ساله كه خواب نديدم» يا :« چطور مي توني فرق بين دنياي رويايي تو ذهنت رو با دنياي واقعي بيرون متوجه بشي؟» يا :« الان ديگه مي توني بخوابي و خواب ببيني» . داستان فيلم يادآوري مطلق كمي فرق مي كنه. تو فيلم شركتي هست كه مي تونه خاطره هاي جعلي تو ذهن قرار بده و اين قدرت تعويض خاطره در خدمت حرص و طمع انسان قرار گرفته . گذشته از همه اينها به نظر من آسمون وانيلي يه فيلم عاشقانه اس و بيشتر به تاثيري كه عشق و رويا مي تونه تو عوض كردن زندگي يه نفر داشته باشه ، مي پردازه . فيلم يادآوري مطلق هم يه فيلم علمي تخيليه . علم نقش خيلي كم رنگي تو فيلم آسمون وانيلي داره .بيشتر يه بهانه اس .در حاليكه تو فيلم يادآوري مطلق علم نقش اصلي رو بازي مي كنه . نمي خواستم كه اينجا تفاوتهاي اين دو فيلم رو بشكافم و شرح بدم. بيشتر از اونكه اين دوتا فيلم با هم فرق داشته باشن ، شباهت شون تو نشون دادن ضعف انسان در مقابل دنياي خودشه . اين كه دونفر انسان نمي تونن مثل آدم!! همديگه رو دوست داشته باشن و به هم وفادار باشن بيشتر به ضعف انسان بر مي كرده. يا تو فيلم يادآوري مطلق ضعف انسان در مقابل كمال علم و دانش نشون داده مي شه و اينكه بالاخره هميشه اين قدرت براي رسيدن انسان به اونجايي كه بايد برسه ، استفاده نمي شه.


آسمون وانيلي رو روي DVD ديدم. گذشته از امكانات معمولي كه داشت، يه امكان اضافه اي داشت كه كارگردان و فيلمنامه نويس اون رو تمام صحنه هاي فيلم از اولين سكانس تا آخرين سكانس توضيح دادن كه هنوز وقت نكردم به حرفهاشون گوش بدم .همين كه تونستم وقت بكنم و فيلم ش رو ببينم كلي هنر كردم.
يكي از مزيتهاي وبلاگ نوشتن همين چيزهاس .يه مطلب مي نويسي بعد به كمك دوستهاي خوبي كه داري با يه فيلم آشنا مي شي و مي بيني كه درد انسانها يه جنبه هاي مشتركي داره.بالاخره هر چي باشه همه ما انسانيم....