داربست آري يا نه ...مسئله اين است...

اين عكس ( با فريم زرشكي ) رو امروز صبح از گنبد سلطانيه گرفتم.اين يكي(با فريم آبي) رو هم يه بنده خدايي هفتصد هشتصدسال پيش گرفته.همون زماني كه هنوز اون داربستهاي زشت رو دور گنبد نكشيده بودن.وقتي خوب دقت مي كنيد مي بينيد كه عوض اينكه گنبد مرمت بشه ، داغون تر شده. ممكنه تو اين عكسي كه گرفتم اوضاع رقت بار گنبد زياد به چشم نياد .منتها از نزديكتر كه مي بينيد ، واقعا اشكتون در مي اد.اون ستونها رو اون بالا مي بينيد؟همون ستونهاي دورگنبد رو مي گم. با يه وضع افتضاحي به قول خودشون مرمت كردن كه نگو. مثل يه جور وصله پينه به چشم مي خوره.اون ستونها اصلا به اصالت خود گنبد نيستن.يه جورايي مصنوعي ، الكي و از سر باز كن از آب دراومدن.اون داربستها هم يواش يواش دارن تبديلمي شن به چند تا تيروتخته باستاني.اگه اون عكس قديمي نبود من فكر مي كردم اون داربستها از زمان خود سلطان محمد خدابنده باقي موندن.
يه اتفاق خيلي جالب هم ديروز پريروزها اونجا افتاد.نزديك سلطانيه يه اردوگاه آواره هاي كرد عراقي هست كه چند خانوار عراقي اونجا زندگي مي كنن.عصرها براي خريد مايحتاجشون به سلطانيه مي ان.اون روز يه نيسان از جوونهاشون كه لباسهاي زيتوني ارتشي پوشيده بودن(لباس ملي كارگرهاي ساختماني تو ايران!!) و نفري يه چفيه انداخته بودن دور صورتشون پشت يه نيسان وارد شهر شدن.همزمان يه اتوبوس ولوو كه چندتا توريست پيروپاتال آلماني رو از بازديد از گنبد مي اورد در حال خروج از شهر بود.توريستها تا نيسان پر از جوونهاي عراقي رو با اون وضع(چفيه و لباس ارتشي و اينها) ديدن به تصور اينكه با تروريستهاي القاعده اي چيزي روبرو شدن ، زهر ه ترك شدن.زود پرده هاي اتوبوس رو كشيدن ، راننده اتوبوس هم گاز ماشين رو گرفت و به سرعت دور شدن. آي خنديديم ......اگه فردا پس فردا كه توريستها به شهرشون برگشتن و تو وبلاگهاشون(اگه وبلاگ داشته باشن) خوندين كه تروريستهاي القاعده تو سلطانيه زنجان بهشون حمله كردن زياد تعجب نكنيد.اصل ماجرا اين بود...