راكبان جهنم

عصر پنجشنبه وقتي داشتم خيابون قائم (جاده شهرك ) رو با دوچرخه ام پايين مي اومدم و مي خواستم اون تقاطع مرگ (تقاطع كمربندي شمالي و جاده شهرك ) رو رد كنم ، يه موتور سوار با سرعت اومد و محكم از پشت زد به من .چرخ عقب داغون شد و خودم هم كم مونده بود كه وسط اتوبان كله پا بشم و دوثانيه بعدش اين وبلاگ بي صاحب بمونه. اصلا يادم نمي آد چطور تعادل خودم رو حفظ كردم تا به زمين نخورم. يارو موتوري هم ترسيده بود. يه جوري راهي اش كردم رفت . چيكار مي تونستم بكنم؟بر گردم چندتا ليچار بارش كنم؟ يعني اين ليچارها باعث مي شدن كه دفعه قبل حواسش رو جمع كنه؟ شك دارم. اين موتورسوارها خيلي وحشيانه موتور مي رونن و اصلا رعايت قوانين راهنمايي رانندگي رو نمي كنن . تو فصل تابستون تو اين شهر هر هفته چند نفر ، فقط و فقط بخاطر حماقت يه موتور سوار ، تو تصادفات كشته مي شن . خدا شاهده يه دوماهي هست كه هر هفته ، تو خيابون يا تو جاده ، دو يا سه تا تصادف وحشتناك مي بينم كه باعث و باني اش هم يه موتور سوار احمق بوده. اين عكس بالا رو هم مي بينيد؟ ماه پيش درست تو ورودي شهر خرمدره گرفتمش .يه موتور سوار بهمراه رفيق اش كه پشت نشسته بود بي هوا از پمپ بنزين با سرعت وارد جاده شده بودن .از اون ور هم يه كاميون ولوو داشته راهش رو مي رفته كه با سرعت به موتوري مي خوره.راننده موتور و همراهش در دم كشته شدن و موتور هزار تيكه شده بود. كاميون هم تعادلش به هم خورد و ولو شد وسط جاده.وقتي هم كه از ماموريت بر مي گشتيم و به اونجا رسيديم تازه داشتن روي جنازه ها رو مي پوشوندن. اين عكس رو هم طوري گرفتم كه اون پرچم قرمزه يه جورايي صحنه رو بپوشونه .اونقدر اعصابم خرد شده بود كه نگو. دوتا جوون مفت و مسلم و بخاطر هيچي كشته شدن. حالا اين تلويزيون هم بياد و هي پيام بازرگاني از انواع موتورسيكلتهاي رنگارنگ پخش كنه و جوونها هم برن و بخرن و دو دور كه سوار شدن با يه نفر بدبخت تر از خودشون تصادف كنن و هر دوشون نفله بشن .
با اين حساب تا يه هفته خبري از دوچرخه و دوچرخه بازي نيست.حالا دوچرخه به جهنم. بدون دوچرخه مي شه زندگي كرده ، منتها بدون عليرضا جون ...شك دارم!