وقتی که از همه چیز متنفر می شی

0 نظر

متنفرم از راننده تاکسی هایی که وقتی صد تومن می دی بهشون ، فکر می کنن اگه بخوان ده تومن بقیه اش رو بر گردونن دستشون می شکنه.
 از مردهایی که ادکلن زنونه می زنن تا بوی گند تریاکی رو که کشیدن پنهون کنن.
از همه اونهایی که سواره رو رو با پیاده رو اشتباه می گیرن .
از همه اونهایی که پیاده رو رو با سواره رو اشتباه می گیرن.
از همه فروشنده هایی که از مشتری هاشون طلبکارن.
از صاحب رستوران برلیان.
از همه اونهایی که دور از چشم همسراشون فیلم پورنو نگاه می کنن.
از همه اونهایی که تو خیابون بهت خیره می شن.
از همه اونهایی که وقتی سوار تاکسی میشن خودشون رو ولو می کنن روی صندلی و وقتی یه نفر دیگه می خواد سوار تاکسی بشه جونشون در می آد خودشون رو جمع و جور کنن.
از همه اونهایی که فکر می کنن اگه یه بسته ساقه طلایی نیم خورده بزارن روی داشبرد پرایدشون ، خیلی باکلاس می شن.
از اینکه یه خواب خوب ببینم .
و بالاخره از اینکه از همه چیز متنفر باشم

» ادامه مطلب

وقتي كه بقالها همه شاعر بودند

0 نظر

مرد بقال از من پرسيد:« چند من خربزه مي خواهي ؟»
من از اون پرسيدم:« از اين چيپس فلفلي هاي تند مزمز داريد؟ ماست موسير چي ؟»
ومرد بقال پاسخ داد:« نه نداريم.»

» ادامه مطلب

آنچه شما خواسته ايد

0 نظر

يه بار گول اين زيرنويسهاي شبكه 4 كه مي گفت برنامه درخواستي تون رو شبهاي پنجشنبه پخش مي كنيم ، خوردم و يه mail زدم و ازشون خواستم تا يه قسمت از مجموعه مستند «جهان استيون هاوكينگ» رو برام پخش كنن.حالا اون برنامه رو پخش نكردن كه هيچ. نمي دونم چه جذابيتي تو mail من ديدن كه آدرس ميل من رو به Address book شون اضافه كردن.حالا هر روز ده تا ده تا ميل 4 كيلو بايتي ويروسي از irib.com برام مي رسه! گذشته از اون مطمئنم(مي تونم قسم هم بخورم) اگه مي خواستن به درخواست من عمل بكنن و يه قسمت از اون سريال رو پخش بكنن ، همون قسمتي رو كه مربوط به ماده تاريكه پخش مي كردن.چَرا؟خوب معلومه. من اون قسمت از سريال رو روي نوار VHS دارم و تقريبا 85 بار ديدمش! بازم بگين اين صدا و سيما همه چيزش به همه چيز اين ملت مي خوره. 
يه لحظه صبر كن ببينم.حالا شما چه جذابيتي تو اون قسمت مربوط به ماده تاريك ديدي كه ضبط اش كردي؟ بالاتر از اون 85 تا نيم ساعت رو از كجا اوردي صرف اون كردي؟اگه دستت خاليه وقتت هم كه ارزشي نداره پاشو برو اطاق ات رو تميز كن كه براي نشستن يا خوابدين ديگه جا نداره .بس كه پر از كر و كثافت شده .


خوشبختانه مهدي هم مبتلا شد. خوبه. خيلي خوشحالم.
ديگه نبود؟ رفتيم ها ! جا مي موني ها. بيا بالا...

» ادامه مطلب

ققنوس

0 نظر

مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشي
زبامي كه برخاست [ دوباره نشيند ] ...... چَرا؟ جاي ديگه اي نداره كه بره.
حالا بايد حتما يه جا بگيره بشينه ؟  نميشه همين طورتنهايي اونقدر بپر بپر بكنه تا بميره؟

بعد از تحرير : خوشبختانه تلاشهاي شبانه روزي اينجانب به ثمر رسيد و تونستم يه نفر ديگه رو مبتلا به شغل شريف وبلاگ نويسي بكنم. كار سختي بود. علي رنجي از بچه هاي نشريه ديواري طنز شيپور حالا به جاي اينكه سر رسيد كهنه اش رو سياه بكنه ، قصد داره تو وبلاگ تقديم به ازمه با عشق و نكبت بنويسه. يكي دونفر ديگه هم هستن كه در شرف ابتلا هستن.منتها اونها يه خورده عملشون بالاست و ابتلا شون حالا حالا ها كار مي بره. خدا آخر و عاقبت همه مون رو خير بكنه.

بازم بعد از تحريرقالب قبلي خسته ام كرده بود.فعلا با اين يكي مي چرخيم ببينيم بعدا چي ميشه.
» ادامه مطلب

فرهادي كه هميشه پيش ما مي مونه

0 نظر


سفيد پوشيده بودم با موي سياه
اكنون سياه جامه ام با موي سفيد...
من كه هنوز مرگش رو باور نكردم.تو رو نمي دونم.

» ادامه مطلب

بخوان به نام پروردگارت.

0 نظر

نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت ..» .يه بار داروي عوضي داد به بچه اش و اون هم مرد...»
خيلي جالب بود.وبلاگ قشنگي داري .به ماهم سر بزن.

» ادامه مطلب

براي باختن متولد شده

0 نظر

براي باختن متولد شده ام
زندگيم را با سختي گذرانده ام
هر رويايي تنها برايم درد به همراه مي آورد
همه زندگيم ، هميشه غمگين بوده ام
براي باختن متولد شده ام
و اكنون تو را از دست مي دهم

زماني كه بيدار مي شوم و در مي يابم كه تو آنجا نيستي
و اين به نظر تحملش سخت مي نمايد
اوه تو خسته شده اي و حالا مي گويي كه بين ما بهم خورده
براي باختن متولد شده ام
و اكنون تو را از دست مي دهم

براي باختن متولد شده ام
زندگيم را با سختي گذراند ه ام
هر رويايي تنها برايم درد به همراه مي آورد
همه زندگيم ، هميشه غمگين بوده ام
براي باختن متولد شده ام
و اكنون تو را از دست مي دهم
براي باختن متولد شده ام
و اكنون تورا از دست مي دهم
مهم نيست كي اين ترانه رو ترجمه كرده.مهم نيست من از كجا كش رفتم اش.مهم اينه كه مضمون قشنگي داره .يه جورايي مخلص ترانه هاي التون جان هستم . اين ترانه اش هم كه جاي خود دارد
مواظب باش مخلص خودش نباشي كه خيلي خطرناكه

» ادامه مطلب

بازگشت

0 نظر

آهاي تويي كه فيلم فارست گامپ من رو بردي و هنوز نيوردي! تو رو بخدا قسم مي دم زود برش گردون.دلم براي صحنه اي كه فارست داشت چمن مي زد و يهو برمي گرده مي بينه جيني برگشته تنگ شده. واقعا دلم براي اون صحنه تنگ شده.خدا لعنت ات كنه.
حتما مي خواهي بازم بشيني زارزار گريه كني...

» ادامه مطلب

غروب

0 نظر

غروب بود و ; خورشيد همه جا رو نارنجي كرده بود.حافظ نشسته بود رو ايوون خونه اش تو مجتمع بهار و زل زده بود به جاده گاوازنگ و منتظر يارش بود. اون رو سر ميدون آزادگان ديد كه هن و هن كنان و در حاليكه عرق مي ريخت با دوچرخه اش نزديك مي شه.كمي بعد رسيد به مجتمع بهار. حافظ صبر كرد تا بياد بالا. يار در ايوون رو باز كرد و وارد ايوون شد.اون وقت حافظ برگشت و بهش گفت:
« دوش مي آمد و رخسار برافروخته بود......تا كجا باز دل غمزده اي سوخته بود »

» ادامه مطلب

خوش آمد به پاييز

0 نظر

بارون شديد ديشبي رسما پايان تابستون و آغاز پاييز رو اعلام كرد .اين رو مي تونيد از اونهايي كه امروز صبح براي كوهپيمايي به گاوازنگ رفته بودن بپرسيد.
صبر كن ببينم.مگه تو نبودي كه ديشب ساعت يازده زير اون بارون لعنتي به سرت زده بود دوچرخه سواري كني و اومدي بيرون ؟مگه تو نيودي كه تو جاده همايون روبروي بهزيستي وقتي مي خواستي بپيچي تو كوچه جواداينها دوچرخه ات ليز خورد و زمين خوردي و لت و پار شدي؟ حالا بگو ببينم صبح با اون حالت چطور پاشدي رفت گاوازنگ؟ ...ها؟با توام لامصب.... د بگو

» ادامه مطلب

خوبی و بدی

0 نظر
صدبار خوبي كردي و ديدي ثمرش را
بدي چه بدي داشت كه يكبار نكردي
» ادامه مطلب

كمپاني وبلاگ نويسي alimali و پسران .

0 نظر

تو مرخصي هم آرامش نداريم. بهم زنگ زدن گفتن كجايي آقا؟چرا نمي آيي سركار ؟جوابيدم كه نا سلامتي تو مرخصي هستيم ها .گفتن خواب ديدي خير باشه. پاشو بيا سركارت .بعد فهميدم كه  از اون جايي كه همه چيزمون بايد با همه كس فرق بكنه ، مرخصي هم كه بعد از هزار سال گرفتيم ، مرخصي ساعتي از آب در اومده. بهرحال ما دوباره (شايد هم هزار باره ) برگشتيم و در خدمت هستيم .

» ادامه مطلب

خداحافظی وبلاگی

0 نظر
« ...خسته ام.خيلي خسته ام .مي خوام برم هتل ، يه دوش بگيرم و يكماه تمام بخوابم ...» از گفتگوهاي فيلمheat

فکر نمی کردم گوش خدا سنگین تر از این حرفها باشه...


توشبِ تنهايی خودت خیلی راحت و معصوم خوابیدی كه نسیم خنك یه رویا ،از جریاناتی كه باید یه روز اتفاق می افتاد و حالا به هزارویك دلیل نیوفتاده ، خیلی آروم و حیله گرانه از لبه های نازك اقیانوس سبز ذهنت شروع به وزیدن می كنه.تموم پوست تنت رو با مهربونی یه جلاد نوازش می كنه واختیار سكانت رو مي گيره ازت.ظالمانه تورو با خودش می بره به سمت جزیره های طلایی‌رنگی كه چیزی بیشتر از چند تا حباب نیست و حواست رو از طوفان عظيم سرمه ای‌رنگ پشت سرت پرت میكنه .توِ نادون هم وقتي به خودت میآیی كه كار از كار گذشته ، طوفان بهت رسیده و پشت سرت گذاشته و سكان و بادبون و همه اون حبابها رو از هم پاشیده. ‌وقتی هم كه كشتی شكسته و داغون از خواب می پری ، سنگینی ره آورد این سفر ابلهانه رو تو اعماق خودت حس می كنی كه می خواد كابوسهای‌ مهربون و دوست داشتنی‌ هزار روز و شب ات باشه..
.
.اين مطلبقديميه .قبلا هم اينجا نوشته بودمش . منتها بجاي توضيح در مورد كامنتي كه براي يه نفر گذاشته بودم ، بازم گذاشتمش اينجا.
براي يه مدتي مجبورم كركره اين وبلاگ رو بكشم پايين.خودم هم نمي دونم چقدر طول مي كشه ، ولي سعي مي كنم زياد طول نكشه.حداكثردوهفته....نمي دونم .شايد هم ... . بهرحال تا اون موقع ...

خداحافظ

» ادامه مطلب

حسرت

0 نظر

ترم اول دانشگاه بودم. تو يه شركت توليد كننده بوش و قطعات پودري كار مي كردم. موقع ظهر ، وقت نهار، موقعي كه صداي گوشخراش ماشين آلات براي يه ساعت خفه مي شد مي تونستيم صداي آهنگي رو بشنويم كه مهندس تو دفتر شركت گوش مي كرد. من نمي دونستم اسم آهنگ چيه. هر روز مي تونستم فقط يه تيكه اش رو گوش كنم. عاشق اش شده بودم.ازش سر در مي اوردم ؟ نه .چرا دروغ بگم . ازش هيچي سر در نمي اوردم. حتي نمي دونستم داره انگليسي مي خونه يا آلماني ! فقط دوست داشتم بتونم به دست بيارمش و بهش گوش بدم. نمي دونم چرا. فقط دوستش داشتم. روم نمي شد از مهندس بخوام امانت بگيرمش و براي خودم يه كپي بگيرم. ولي چرا، يه بار از مسعود خواستم ازش بگيره.ولي نامرد امانت نداد بهش. من هم نخواستم خودم رو كوچيك كنم. اون روزي كه مي خواستم از شركت تصفيه كنم از مهندس اسم آهنگ رو پرسيدم. در اين يك مورد نامردي نكرد.اسم اش رو گفت . آلبوم ديوار از گروه پينك فلويد. نمي خوام بگم با چه بدبختي يه كپي درب و داغون ازش پيدا كردم. يه كپي هم نادر داشت.كپي كه دست نادر بود كيفيت بهتري داشت . منتها از اونجايي كه زمان كل آلبوم يه چيزي حدود هفتاد دقيقه اس ، كسي كه نوار رو ضبط كرده بود بعد از اين كه دوطرف نوار رو پركرده بود روي اول نوار رو هم به مدت چند دقيقه پر كرده بود .آخرين آهنگ آلبوم رو هم ضبط نكرده بود! همون آهنگ بيرون از ديوار رو مي گم .وسط ها هم هر جا عشق اش كشيده بود قطع كرده بود و خلاصه يه گلچين جمع و جور از آلبوم براي خودش در اورده بود. ( اون جور كه بعدها فهميدم حتي آهنگ اول از آلبوم Hitch Hiking رو كه راجر واترز با كمك اريك كلاپتون ساخته بوداون وسط ضبط كرده بود!! ) تصميم گرفتم دو تا نواررو روي هم مونتاژ كنم و يه كپي كامل از البوم در بيارم. كار سختي بود.من نمي دونستم آهنگ اول كدومه و آهنگ اخر كدومه. اون موقع ها هم كه به اينترنت دسترسي نداشتم. كسي رو هم نمي شناختم كه ازش سر در بياره . نشستم و چند بار اون دوتا رو گوش دادم. پيش خودم گفتم به احتمال زياد آهنگ اول همون اهنگ Comfortably Numb بايد باشه كه با Hello مي شه!! .شروع كردم .يه تيكه بي كيفيت از اين نوار ، يه تيكه با كيفيت از اون نوار .مشكل يكي دوتا نبود.هر دوتا نوار هم دو تا از آهنگ ها رو نداشتن.آهنگ Hey You رو مي گم با همون آهنگ آخر آلبوم . با يه بدبختي اون نوار رو تكميل كردم .يه معجون عجيب و غريبي در اومده بود به همون غرابت و پيچيدگي خود البوم اصلي . يه آهنگ با خش و خش و ريتم تند و صداي زير و يه اهنگ با كيفيت قابل قبول . ولي واقعا براي خودم حال مي كردم با اون نوار. نواري كه من ساخته بودم منحصربفرد بود و فقط براي خودم بود . هيچكس تو دنيا همچي نواري نداشت. اگه بگم هر دو سه روز يه بار هر شب بطور كامل اون رو گوش مي كردم دروغ نگفتم. يه يكي دو سالي باهاش حال كردم. يه روز با تقي ميرترابي كه دانشجوي مركز تحصيلات تكميلي گاوازنگ بود رفتيم سايت مركز و از اينترنت متن كامل شعرها ي آلبوم رو كشيديم بيرون. كمي بعدش شهاب mp3 همه آلبومهاي پينك فلويد رو هم پيدا كرد. به همراه متن همه ترانه ها. متن آلبوم ديوار خيلي بهتر بود.هنوزهمدارم اش. كامل كامل كامل . اون قدر كامل كه حتي گفتگو هاي زمينه آلبوم رو هم داشت. )اون موقع بود كه كه ترتيب كامل آهنگها و معني شعرها رو حتي اسم كامل آلبوم رو فهميدم .آجر ديگري در ديوار. ( گذاشتمش اينجا.مي تويند شما هم بريد و بخونيد و حال كنيد) .ولي هنوز لذت گوش دادن به نوار خودم باقي مونده بود. ديگه از خدا چي مي تونستم بخوام؟ هنوز هم اون ساعتي رو كه اولين بار رو بطور كامل و درست آلبوم رو تنهايي تو سايت كامپيوتر دانشگاه گوش دادم فراموش نكردم. حالي كردم اساسي . برام زياد گرون تموم نشد . فقط يه جلسه كلاس كوانتوم 1 كهندل رو از دست دادم. بعد از اون هزار بار ديگه آلبوم كامل رو گوش دادم.ولي اگه بگم هنوز به من لذت گوش دادن به اون نوار خودم رو نمي ده دروغ نگفتم. اون نوارم رو هم گم كردم. تقريبا همون موقع كه مجموعه كامل آلبومهاي پينگ فلويد رو پيدا كردم .مثل اينكه طاقت تحمل يه هوو رو پيش خودش نداشت و خودش خودش رو گم و گور كرده بود . نمي دونم تو اون نوار چه جذابيتي وجود داشت كه اينقدر من رو مسحور خودش كرده بود. الان هم دربه در دنبال اون نوار بي كيفيت درب و داغون مي گردم.ولي عمرا ديگه بتونم گيرش ييارم. اون نوار واقعا تك بود.

» ادامه مطلب

برنامه

0 نظر
كسي نيست بدونه خدا برنامه زندگي من رو با چه برنامه اي نوشته ؟سورس اين برنامه كجاست؟مي خوام كمي كدهاي مربوط به خودم رو دسنكاري بكنم.احساس مي كنم وقتي خدا داشته اين برنامه رو مي نوشته يه جايي يه چيزي از يادش رفته اضافه كنه. با كدهاي مربوط به گذشته كاري ندارم.با كدهاي مربوط به آينده كار دارم.قسم مي خورم سواستفاده نكنم. خوب؟
مطلب تكميليطبق فرمايش ايشون بنده تا تاريخ Sunday, January 31, 2049 بيشتر زنده نيستم. پس اگه كسي امانتي چيزي پيش من داره زياد براي پس گرفتنش عجله نكنه.حالا حالا ها وقت داريم .يه لحظه اجازه بدين ....بله .بنده در هنگام مرگ 74 ساله تشريف خواهم داشت.شما رو نمي دونم.
» ادامه مطلب

di o,vni ]vj , `vj l'i lh ]dl,k hc frdi ;ljvi?

0 نظر

,rjd svfhc hc rxhv `dhni an T ]ala v, hc v,d h,k ili nojvih ,, ckihdd ;I fi hdsj’hi fi `da,hc svfhcih h,lni f,nkn ]vo,kn , fi nkfhg h,k ‘aj.,gd h,k v, kndn. ;,gi `ajd ha v, fi nsj nd’va nhn , sud ;vn hc ldhk [ludj vhia v, fhc ;ki.و اونجا بود كه از دور سايه محو ، سرمه اي رنگي رو ديد كه h,k v, fi dhn ;,n;dihda hknhoj ,,,…
براي نوشتن اون يه جمله اي كه نوشتم ، يادم بود كه alt+shift رو بگيرم . ولي نمي دونم چي شد كه باز اون طوري شد.از اونجايي كه الان خسته ام و مي خوام برم بخوابم(.ديشب تا صبح بيدار بودم.)خودتون يه جورايي براي خودتون بخونيد .زياد سخت نيست.اگه هم حوصله اش رو ندارين ، بزاريد همين طور بمونه .

» ادامه مطلب

هما

0 نظر
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد

شبی که ماه مراد از افق طلوع کند
بود که پرتو نوری به بام ما افتد

به بارگاه تو چون باد را نباشد بار
کی اتفاق مجال سلام ما افتد

چو جان فدای لبش شد خيال ميبستم
که قطره ای ز زلالش به کام ما افتد

خيال زلف تو گفتا که جان وسيله مساز
کزاين شکار فراوان به دام ما افتد

به نااميدی ازاين در مرو بزن فالی
بود که قرعه دولت به نام ما افتد

ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ
نسيم گلشن جان در مشام ما افتد


در تکمیل مطلب قبلی:
تنها چیزیکه با سعید تونستیم رصد کنیم ماه شب چهارده بود که با یه سیاره که نمی دونستم مریخ بود یا مشتری ، نشسته بودن لاس می زدن اون وسط هم یه ابر هی می اومد و مزاحم خلوت اونها می شد. توقع داریدتو اون موقعیت که آسمون مثل یه عصر زمستونی روشن بود می تونستیم حتی یه بچه شهاب رو هم ببینیم؟
» ادامه مطلب

چندتا آرزو داري كه مي خوايي همه شون امسال برآروده بشن؟

0 نظر


عكس از : Jeff Gossman


تو دوسه روز آينده آسمون بازهم مي خواد ما رو مهمون كنه.مهمون قشنگ ترين منظره اي كه مي شه تو آسمون با چشم غيرمسلح ديد. پديده بارش شهابي برساوشي كه روزسه شنبه و چهار شنبه همين هفته اتفاق مي افته. ضيافتي كه تو اون، آسمون شهاب بارون مي شه و تو اون زمان مي تونيد تو يك ساعت (ساعتي كه اوج بارش اتفاق مي افته) حداكثر 90 شهاب رو ببينيد. متاسفانه امسال شرايط براي ديدن بارش شهابي خيلي خيلي قمر در عقربه.اول اينكه اوج بارش شهابي حدود ساعت 9 صبح چهارشنبه اتفاق مي افته كه نور خورشيد مزاحم ديدن شهابهاي نازنين مي شه و قبل از اون هم تو تمام طول شب نور قرص تقريبا كامل ماه مزاحمه. اطلاعات خيلي كلي رو براي اهالي محترم و وبلاگ نپرور زنجان جمع كردم كه در اين پايين اوردم :
ماه حدود ساعت 8.5 شب سه شنبه طلوع مي كنه (به افق زنجان) و ساعت 7 صبح روز بعد ،( يعني چهارشنبه) غروب مي كنه . همزمان با اون صورت فلكي برساوش ( نقطه اي از آسمون كه شهابهاي عزيزمون از اونجا مي آن) ساعت 9 شب سه شنبه از افق شمال شرقي زنجان ،تقريبا از پشت همون تپه اي  كه اسمش رو نمي دونم ، همون تپه اي كه دكل مخابراتي داره و تو شمال شرق شهرك كارمندان واقع شده ، طلوع مي كنه و حدود ساعت 6 صبح چهارشنبه به بالاي سرمون مي رسه. همه اهالي محترم شهرك كارمندان ، سعدي شمالي و جاده شهرك مي تونن اگه يه كم بي خوابي بكشن ساعت دو و نيم يا سه صبح بارش شهابي نصفه نيمه رو تو نور مزاحم ماه عزيز ببينن.اهالي محترم اعتماديه ، مجتمع فجر و زيبا شهر(محدوده ي فني حرفه اي خواهران )، كوي قائم (دوروبر خونه اميراينها ) ، مخصوصا سرجنگلداري هم راحت بگيرن بخوابن . چون تو اون مناطق آلودگي نوري زياده و نمي تونن به خوبي اين پديده رو رصد كنن. مخصوصا سرجنگلداريهاي محترم كه اون شب هواي اونجا ابريه!!.
يادش به خير . پارسال يه همچي روزي بود كه با محمد حسين ( كه الان نمي دونم كجاس .ولي مطمئنم هرجا هست، تو خونشون نيست ، چون همين الان بهش زنگ زدم !) رفته بوديم سهرين(يكي از روستاهاي زنجان ) .پارسال شرايط براي رصد خيلي عالي بود.آسمون بدون ماه بود. اوج بارش هم ساعت 3 صبح بود جايي هم كه ما رفته بوديم از شهر و به تبع اون از آلودگي نوري دور بود . فقط باد خيلي شديدي مي وزيد كه آتيش قليونمون رو خاموش كرد و يه بسته چيپسي رو كه خريده بوديم با خودش برد. (شانس اورديم كه خودمون رو با خودش نبرد).
امسال هر اتفاقي كه مي خواد بيافته ، بزار بيافته .من يكي كه نمي خوام بارش شهابي امسال رو از دست بدم. واقعا به همشون احتياج دارم.
اطلاعات تكميلي رو مي تونيد از اينجا وسايت ParsSky و نقشه آسمون رو براي شب چهارشنبه از اينجا  بگيريد. براي گرفتن نقشه آسمون احتياج به طول و عرض جغرافيايي محل تون داريد كه اطلاعات مربوط به طول و عرض جغرافيايي رو براي شهرتون از اينجا بگيريد .
طول و عرض جغرافيايي زنجان :
طول جغرافيايي :" 55، ' 28،° 48
عرض جغرافيايي : " 23، ' 40،° 36
» ادامه مطلب

گریه

0 نظر
هيچ يادت مي اد آخرين باري كه يه شكم سير گريه كردي و سبك سبك سبك شدي كي بود؟
» ادامه مطلب

يك دوره فشرده آموزشي

0 نظر

« ...مسئله اينه كه وقتي دخترها از كسي خوششون مي اد ، هر چه قدر هم طرف پست و حرومزاده باشه ، باز مي گن پسره عقده حقارت داره.[ يه جورايي حرومزادگي طرف رو توجيح مي كنن و دلشون براي طرف مي سوزه ] برعكس اگه از يكي خوششون نياد ، هر چه قدر هم پسره خوب باشه مي گن پسره از خود راضيه . [ يا قُدّه ]. حتي دخترهاي خيلي باهوش هم اين طوري ان ...»
ناتور دشت : نوشته جروم ديويد سالينجر .ترجمه محمد نجفي .انتشارات نيلا .فصل هجدهم. (صفحه 168 از آخره سطر بيستم تا آخر صفحه و صفحه 169 از اول صفحه تا آخر سطر دوم .

» ادامه مطلب

بازگشت

0 نظر
بالاخره بر گشتیم همین جا.خونه مون رو هم پس گرفتیم.دور بودن از خونه خیلی سخته.مخصوصا اگه آدم بخاطر زیاده خواهی خودش اون رو بطور موقت از دست بده.زیاده خواهی که نه. اسمش رو همون حماقت بزاریم بهتره.اونجا رو هم مي خوام بدم رهن.اگه كسي خريداره بياد قيمت بده.به پايين ترين قيمت اون رو اجاره مي دم.خوب؟
» ادامه مطلب