به پیانیست شلیک نکنید


فرض کن تو یه اتاقی با عشقت تنها باشی . تنهای تنها. ولی نتونی بهش دست بزنی . نتونی باهاش حرف بزنی .نتونی باهاش رازونیاز بکنی. مجبور باشی که ساکت و آروم بشینی و فقط نگاهش بکنی .هی نگاه بکنی و هی نگاه بکنی و هی نگاه بکنی . هی اشک بریزی و گریه بکنی و گریه بکنی و انتظار بکشی . انتظار اتمام این جنگ لعنتی . انتظار وقتی که بتونی به عشقت که تو دومتری ات آروم و ساکت نشسته ، نزدیک بشی و آروم آروم لمسش بکنی و با آهنگی که می نوازی همه اون مصیبتها و دردهایی رو که پشت سر گذاشتی براش حکایت بکنی . چقدر اون لحظه لذت بخش و از یاد نرفتنیه….
من فکر می کنم این فیلم پولانسکی ( پیانیست ) یکی از به یاد موندنی ترین عاشقانه های تاریخ سینماست .