جايي براي مردن

0 نظر
«‌صدباربهتراست در آپارتمان شخصي خودتان زندگي كنيد تا اين كه در قلب و خاطر دوستانتان به زندگي ادامه دهيد ...»
وودي آلن
» ادامه مطلب

بوي درخت

0 نظر
» ادامه مطلب

goodbye cruel world

0 نظر
» ادامه مطلب

صبح بود ساقيا؟

0 نظر


عكس تزييني است
Administrator محترم آسمان
        امروزصبح ساعت هفت و بيست و چهار دقيقه ، ‌وقتي از خانه خارج شدم متوجه منظره بسيار قشنگي در افق شرق آسمان شهرمان ( زنجان ) گرديدم كه اينجانب را بسيار مسرور  گردانيد و موجبات پربارنمودن روز اين حقير را فراهم آورد. تقاضامندم در صورت امكان ترتيبي فراهم گردد كه اينجانب هر روز صبح آن ابر قشنگ سرمه اي رنگ را كه لبه هاي پنبه يش; به نارنجي مي زند در افق شرق شهرمان ببينم.; ناگفته نماند تركيب اين صحنه با صداي آسماني استاد عظيم القدري كه نواي صبح است ساقيا را مي خواند معجوني مقدس مي سازد كه اينجانب را به شما نزديك تر مي كند . قبلا از همكاري جنابعالي كمال تشكر را دارم.
با تشكر
alimali
بعد از تحرير:بي همگان به سر شود...
» ادامه مطلب

بوی برگ نارنج

0 نظر

مرد سیاه‌پوش اسلحه کمری خود را به طرف مردی در خارج از کادر نشانه رفته‌بود. تصویر انگشت مضطربی که در حال فشار آوردن به ماشه بود روی صفحه تلویزیون دیده‌‌شد. مردی که پای تلویزیون در حال تماشای فیلم بود با چشم‌هایی ریز و حالتی عصبی منتظر شنیدن صدای شلیک بود که ناگهان صدای بلندی از پشت‌بام به گوش رسید. ‌تصویر کج‌و‌کوله شد و جای خود را به برفک داد. مرد کانال‌های دیگر را نیز امتجان کرد. همه آنها برفکی بودند. زیر لب دشنامی ‌داد. چراغ قوه را برداشت و دوان‌دوان به پشت بام رفت. کفِ بام از پرهای سبک خوش‌بویی پوشیده شده‌بود که بوی برگ درخت نارنج می‌دادند. صدای جیرجیر میله شکسته آنتن از کمی‌ جلوتر به گوش می‌رسید. چراغ قوه را به روی آنتن انداخت. فرشته‌ای را دید که به شدّت به آنتن برخورد کرده‌بود‌ و آن بالا مانده‌است. پرپر می‌زد و سعی می‌کرد خود را نجات دهد. مرد کمی‌ جلوتر رفت. فرشته پیر بود. روی آنتن خم شده بود و میله آن را که از سینه‌اش گذشته و از پشتش خارج شده بود طوری با دو دست گرفته‌بود که مشخص نبود قصد خارج کردن آن را دارد یا به شدّت آن را به درون سینه‌اش فشار می‌دهد. فرشته متوجه حضور او شد. صورت نورانی و روشن خود را به طرف او برگرداند و با زبانی باستانی و مقدّس از او کمک خواست. مرد برای دیدن بقیّه فیلم عجله داشت. فرصتی برای نجات  فرشته نبود. ولی برای درست کردن آنتن باید او را پایین می‌آورد. چراغ قوه را روی لبه دیوار گذاشت و با تکّه سنگی که بر رویش گذاشت آن را طوری محکم کرد که بتواند به خوبی صحنه را ببیند. چهارپایه‌ای به کنار آنتن گذاشت. فرشته را کمی‌ بالا برد. به زیرش رفت و از چهارپایه بالا رفت. فرشته میله را رها کرد و دستهای سبکش را بر روی شانه های مرد گذاشت. کمی‌ به طرف بالا فشارش داد و  او را بالاتر برد. مایع معطّر و خوشبویی که اورا به یاد خاطره‌ای محو از دوران کودکی‌اش می‌انداخت از سینه سوراخ فرشته بر روی لباس‌هایش ریخت و او را معطّر کرد. فرشته با توجه به قامت بلندی که داشت زیاد سنگین نبود. مرد فرشته را آن قدر بالا برد تا میله آنتن از سینه‌اش خارج شد. به آرامی او را ‌بر روی پشت بام خواباند. صدای عجیبی از گلوی فرشته نیمه‌جان بیرون آمد که مرد آن را به حساب تشکّر گذاشت. زیاد وقت نداشت. می‌توانست وقتی آنتن را درست کرد و به پایین رفت زمانی که پیام‌های بازرگانی وقفه‌ای در پخش فیلم سینمایی می‌انداختند به اورژانس زنگ بزند و فرشته را به بیمارستان بفرستد. تا جایی که به یاد می‌آورد فرشته‌ها همیشه صبور بوده‌اند. خیلی سریع آنتن را درست کرد و به سرعت به پایین برگشت و فرشته نیمه‌جان را در آن هوای سرد با گربه‌های گرسنه و دله محله که به آرامی ‌در حال نزدیک شدن بودند تنهاگذاشت.
» ادامه مطلب

You make me feel like a real man

0 نظر
آنجا که سراپای تو در روشنی صبح رویای شرابی است که در جام بلور است شجریان چه می کنه با این شعر....
» ادامه مطلب

شدرك قديسي كه پير شد

0 نظر
هزارروز به دعا نشستند گريستند باران ملخ باريد! هادي وحيدي
» ادامه مطلب

I love you my little nuty boss...

0 نظر
يه مدتي هست كه وقتي يه ديسكت تو درايور كامپيوترم مي گذارم ،‌يه نامه به شرح زير خود به خود تو فرمت doc روش save مي شه :
Dear My Love, It's all about you, it's all about heart and love, again. Trust in me. I just want to justified these emotions running inside. My mind, my heart, my head, my soul. I'd like to hear you say you feel it too, to know you feel the way I do. -----BlueLove
حدس مي زنم كه كامپيوترم به يه ويروس عجيب و غريب مبتلا باشه. چه ويروسي مرگبارتر و عجيب و غريب تر از عشق؟ اونهم عشق كامپيوترم به خودم. خدا بهش رحم بكنه.عاشق بدكسي شده...
از شوخي گذشته كسي مي دونه كامپيوترم چه مرگشه؟ چه بلايي به سرش اومده؟
مطلب تكميلي : W32.HLLW.Pesin اسم شريف كرم محترميه كه در كامپيوتر بنده لونه كرده بود . اين كرم خودش رو تو شاخه هاي System32\SysTask.exe و C:\My Documents\My Heart.exe كپي مي كنه . كامپيوتري كه به اين كرم مبتلا باشه علايم زير رو از خودش نشون مي ده: 1-خاموش شدن ناگهاني سيستم 2-از كار افتادن Registry Editor 3-نامه هايي با عناوين My Love.exe ،‌ Kenangan.exe ،‌ Hallo.exe ،‌ Puisi Cinta.exe ،‌ My Heart.exe ،‌ Jangan Dibuka.exe ،‌ Mistery.exe ،‌ در Windows\Start Menu\Programs\Startup\ shared folder كپي مي شه . در رجيستري ويندوز و در شاخه HKEY_LOCAL_MACHINE\SOFTWARE\Microsoft\Windows\CurrentVersion\Run مقدار "LoadService"="%System%\SysTask.exe /run"رو save مي كنه و باعث مي شه كه هر وقت كه ويندوز بالا مي آد ،‌كرم عزيز هم فعاليت خودش رو شروع بكنه . طريقه درمان : من خيلي راحت اول تو windows task manager پروسه systask.exe رو پاك كردم .بعد فايل systask.exe رو هم از شاخه windows32 به طور كامل پاكيدم . رفتم سراغ regedit و اونجا هم مقدار "LoadService"="%System%\SysTask.exe /run" رو از كليدHKEY_LOCAL_MACHINE\SOFTWARE\Microsoft\Windows\CurrentVersion\Run پاك كردم و بعد يه search كوچولو براي پيدا كردن تموم فايلهايي با مشخصات My Love.exe ، Kenangan.exe ، Hallo.exe ، Puisi Cinta.exe ، My Heart.exe ،‌ Jangan Dibuka.exe ،‌ Mistery.exe زدم و همه شون رو فرستادم ور دست باباشون و مشكلم به خوبي و خوشي حل شد.
» ادامه مطلب

هيولاي دوست داشتني من

0 نظر
- عزيزم .اولين بوسه عشقمون يادته؟ - نه. يادم نيست. فراموش كردم. چيز ديگه اي نيست كه به يادش بيافتي ؟ چي باعث شده كه ياد اون بيافتي؟ - احساس مي كنم طلسمت دوباره عود كرده. فكر مي كني يه بوسه ديگه براي شكستنش لازم باشه؟
» ادامه مطلب

كهير

0 نظر
آي عشق !....چهره كريهت پيداست..
» ادامه مطلب