بالها

بالهاي متهم اتاق كوچك دادگاه را پركرده بودند. قاضي دچار سردرگمي شده بود. تا به حال در هيچ كدام از داستانهاي كتاب مقدس نخوانده بود كه فرشته اي بتواند گاو صندوق بانك را بگشايد، پول ها را بربايد و با شليك چند گلوله نگهباناني را كه سعي در متوقف كردن او داشتند بكشد و اگر كابلهاي برق فشار قوي مانع نشوند پرواز كنان برود آنجايي كه دست هيچ بشري به او نرسد. متهم بالدار سرش را پايين انداخته بود و در حال بازي با انگشنتانش بود. كسي متوجه نشد كه او سعي مي كند خون معطر و بي رنگ فرشته اي را كه كشته بود و بالهايش را به سرقت برده بود، از روي انگشتانش پاك كند.

6 نظر:

ناشناس گفت...

che ajib va gharib

MisS nc گفت...

وای ! خیلی خوشم اومد.

ناشناس گفت...

بازم مثه همیشه یه معما تو نوشته ی زیبات هست .فرشته ها از قبل قربانی شدن تا دیوها خودشون رو فرشته جلوه بدن برا منافع خودشون نمیدونم چی بگم اما لذت بردم همین.

ناشناس گفت...

چه دلم تنگ شده بود واسه این داستانهای فرشته دار ...حتی اگر کشته شده باشن !

Bingala گفت...

Angels & demons...

ghateye besyar jalebi bud.

علیرضا ملیحی گفت...

http://movies.apple.com/movies/paramount/mission_impossible_3/mission_impossible_3-sb_480p.mov