مرد چشمه راهزاران سال بعد ، در زير آفتاب سوزان ، يافت و جرعه اي از آن نوشيد و بلا فاصله دلش براي تشنگي باستاني اش تنگ شد.
» ادامه مطلب
مسافر
-
از ته کوچه پیچیدم داخل. قدری جلوتر دیدم مرد و زن و کودکی دارند مسافری را
بدرقه میکردند که حالا داشت آرام ماشینش را حرکت میداد سمت سر کوچه. پسرک
کاسه آب...
۸ ساعت قبل