كابوس

يك بزرگراه هست. طولاني و خلوت. يه مدتيه ماشينت افتاده تو اين بزرگراه و هي داري گاز مي دي و مي ري جلو. هوا هم تاريك تاريك. اونقدر تاريك كه نور لرزون چراغهاي ماشين به زور مي تونه يه متر جلوتر رو روشن كنه. اونقدر تاريك كه احساس مي كني اگر شيشه ماشين رو بدي پايين هجوم سياهي و تاريكي تو ماشين غرق ات مي كنه. يه بزرگراه خلوت خلوت خلوت خلوت. نمي دوني چطور وارد اين بزرگراه شدي. يادت نمي آد چه مدته كه هي داري ميروني و ميروني و ميروني. نميدوني كي به آخرش مي رسي. يه بزرگراه تاريك تاريك تاريك.

6 نظر:

ناشناس گفت...

تو خوابم انگار رانندگی میکنی
زیاد نرون این کابوسای عجقی میاد سراغت آخرش

DevilPrayer گفت...

پیش نهاد می کنم فیلم تونل تارکوفسکی را در ارتباط با این داستان ات حتما بخوانی!

DevilPrayer گفت...

راست اش فکر کنم تارکوفسکی نباشه... اشتباه کردم.
به عنوان جبران مهمون من یک موسیقی فوق العاده:

http://no-words.com/blog/songs/bob_dylan-one_more_cup_of_coffee.wma

ناشناس گفت...

علی جان
گر چه شب تاریکست باید رفت...سحر نزدیک است.

ناشناس گفت...

خیلی بهره که لباستو در بیاری بی اعتنا تو این تاریکی قدم برداری.این یه رویا نیست و یه حقیقته که خیلی راحت می شه ازش فرار کرد.بهتر اینکه ماشینها تو تاریکی باهات برخورد کنن اما باز هم ادامه بدی.چون تاریکی تمومی نداری...به مزرعه ی من بیاید.با احترام فراوان

ناشناس گفت...

سلام
یه تشکر اساسی بابت معرفی وبلاگ ها در البرز خرم بسیار خوشحال شدیم وقتی دیدیم که یواش یواش تب وبلاگ نویسی داره داغ تر می شه . ما "انجمن وبلاگ نویسان ابهر" شروع کردیم به فعالیت گسترده و قصد داریم به عنوان اولین سازمان غیر دولتی و رسمی وبلاگ نویسی ایران شروع به فعالیت کنیم "حتی رسمی تر از باشگاه وبلاگ نویسان تهران" اما بیشتر دوست داشتیم که بچه های زنجان هم یه انجمنی تشکیل بدن و بتونیم بیشتر با هم همکاری کنیم. این طوری که اقای سالک گفتن قرار بود هفته قبل یه جلسه تشکیل بشه برای همین کار. ما همه جوره حاضر به همکاری هستیم و با در تلاش هستیم تا بچه های خرم دره رو نیز در این زمینه فعال تر کنیم. مایل هستیم که با شما هم بیشتر کار کنیم.
در پناه حق سربلند و پیروز باشید