اين مطلب رو بطور كاملا تصادفي پيدا كردم. از قرار معلوم اين خانم توريست وقتي كه در طول مسافرتش از زنجان مي گذشته اين اتفاق براش افتاده و اون رو تو وبلاگش نوشته: در حاليكه در كنار جاده ايستاده بوديم و از خوردن انگورها و سيبهايي كه به ما داده شده بود لذت مي برديم، خودرويي را ديديم كه كمي جلوتر ايستاد ودنده عقب آمد تا به ما برسد. برايمان جاي تعجبي نداشت كه افرادي از روي كنجكاوي بخواهند با ما گفتگو كنند. دو مرد با تجهيزاتي كه قديمي و از مد افتاده به نظر مي رسيدند از ماشين پياده شدند. وسيله اي را كه از قرار معلوم ضبط صوتي بود كه ميكروفني به آن وصل شده ، جلوي ما گذاشتند و اعلام كردند كه در راديو زنجان كار مي كنند و مايل به مصاحبه با ما هستند. از آنجايي كه آنها فقط قادر به زبان فارسي صحبت مي كردند، خود را در معرض پرسشهايي ديديم كه به اين زبان مطرح مي گرديد.زباني كه بعد از گذشت 5 هفته براي ما مأنوس تر مي شد. به سختي تلاش مي كرديم جدي باشيم. ما نيز به اندازه آنها خنده مان گرفته بود. مصاحبه كاملا به زبان فارسي بودو حدود 5 دقيقه طول كشيد و احساس مي كنم مصاحبه خوبي از آب در آمد. تمام روز بعد را [به اميد شنيدن صدايمان از راديو زنجان] به گوش دادن به راديو زنجان گذرانديم! .... من مطمئنم يه روز كه سهله، يكسال هم منتظر مي موندند توفيري نداشت ! ترجمه متن از فرانسوي به فارسي بدون كمك دوست عزيزم سيد هادي علائي طالقاني برايم ميسر نبود.
3 نظر:
نوش جون استاد
سلام و شکر که خوب است حالتان
salam ali jan vayyyyyyyyyyy ye donya mamnunam babate ahang bavar nemikardam yadet bemune vaghean mamnunam omidvaram bebinamet va azat tashakor konam :)
ارسال یک نظر