چیزهای بس کوچک-دو


  • تو یه کتابفروشی درب‌وداغون، یه نسخه سالم از کتاب‌های تن‌تن چاپ انتشارات یونیورسال پیدا می‌کنی.(ترجیحاً پرواز شماره 714)
  • داری از سالن سینما خارج می‌شی که می‌بینی هوا تاریک شده و هوای سرد بیرون کمی می‌لرزوندت.
  • داری می‌ری به ماهنشان برای ماموریت، تو راه وقتی که هدفون تو گوش‌ات و داری به موسیقی گوش می‌کنی و Mp3 player رو گذاشتی رو حالت shuffle، یه هو آهنگ clocks از Coldplay تو گوش‌ات می‌پیچه.
  • روزهای اول پاییز کاپشنی رو که از سال پیش تا حالا نپوشیدی می‌پوشی و تو جیب‌اش یه 2000 تومنی پیدا می‌کنی.
  • هر سال اول مهر، صبح زود از خواب پا می‌شی تا بتونی به موقع خودت رو به مدرسه‌ای که سال اول ابتدایی‌ات رو اونجا خوندی برسونی.

1 نظر:

ناشناس گفت...

حتی اگه پوشیده باشی هم مهم نیست .اصل اینه که پیداش کردی.