یه بار سر فال گرفتن با یه بنده خدایی بحثم شد.من معتقد بودم با هر کتابی می شه فال گرفت ولی اون قبول نمی کرد. خواستم یه امتحانی کرده باشم. کتاب صخره یقین در اقیانوس شک [ مجموعه اشعار راجرواترز ] دم دست بود . برداشتم و یه فال گرفتم براش . این شعر اومد :
میمون روی کپه سنگ نشست
و به استخوان شکسته توی دستش خیره ماند
و نوای موسیقی کوارتت
همه جای زمین را پر کرد
میمون به ستاره ها نگاه کرد ...
ناگفته نماند بنده خدا دانشجوی دکترای فیزیک با گرایش نجوم بود که خیلی دوست داشت شبها موقع رصد کردن ستاره ها به موسیقی کلاسیک گوش کنه.آقا ( یا خانم) اونقدر خجالت کشیدم که نگو .
حالا خوب شد کتاب مزرعه حیوانات دم دستت نبوده.
چرا مارکوس اورلیوس هنوز آموزگار آرامش در زمان بحران است؟
-
در جهانی که هر روز با بحران تازهای از خبرها، رقابتها و اضطرابهای شغلی
روبهرو میشویم، کمتر کسی به یاد میآورد که دو هزار سال پیش، امپراتوری با
دغدغه...
۲ ساعت قبل
0 نظر:
ارسال یک نظر