عشق تو در دل نهان شد...
خودش که خود به خود نهان نشد. بردم یه جای مطمئن نهانش کردم.بعد وقتی تو رفتی و همه چی تموم شد دیدم اونجا موندنش فایده ای برام نداره.اما هر چی گشتم پیداش نکردم. یادم نمی اد کجای دلم قایمش کردم.الان هم همون جوری مونده اونجا و پدرمو در می آره . درست مثل یه دندون چرکی که دوست داری با زبونت تکونش بدی. هم دردت بیاد ، هم خوشت بیاد .
گنبد سلطانیه؛ به وقت پاییز
-
تا بهحال هیچگاه به وقت پاییز، گنبد سلطانیه نرفته بودم.
در پاییز، رفاقت و قرابتی روشنا بخش هست بین پنجره و خورشید؛ ستاره آتشین در
پاییز نزدیکتر از...
۱۰ دقیقه قبل
0 نظر:
ارسال یک نظر