آهنگ این هفته آهنگ losing my religion کار گروه R.E.M است که در سال 1991 در قالب آلبوم Out of the time منتشر شد. برخلاف کلیپ این آهنگ که از درونمایهای مذهبی برخوردار است عنوان آهنگ به هیچوجه به معنی از دست دادن مذهب و ... نمیباشد. در قسمتی از آهنگ مایکل استیپ این خط را میخواند:"اینمنم در تنگنا/این منم زیر ذرّهبین/در آستانه جان به لب رسیدن. اصطلاح losing my religion" در نواحی جنوب آمریکا به حالتی میگویند که شخص در آستانه جان به لب رسیدن و یا به ستوهآمدن و یا به آخر خط رسیدن باشد. استیپ در مصاحبهای با نیویورکتایمز اظهار داشته که آهنگ درباره یک تجلّی عاشقانهست. همچنین در مصاحبه با مجله Q نیز گفته که losing my religion" در مورد شخصی است که به شدّت دلتنگ شخص دیگری شده و در انتظار بازگشت او میباشد". استیپ تم این آهنگ را با تم آهنگ "بر هر نفسی که میکشی" از گروه Police (این آهنگ در نوبت پخش شدن در این صفحه قرار دارد) مقایسه میکند و میگوید:"من همیشه فکر میکنم که بهترین ترانهها آنهایی هستند که شخص به آنها گوش کند، خود را در آن موقعیت ببیند و بگوید، درسته! این خود من هستم. این داستان زندگی منه".
کلیپ این ترانه توسط تارسم تینگ کارگردانی شدهاست و موضوع آن بر اساس داستان کوتاه "مردی بسیار پیر با بالهایی عظیم" (یکی از زیباترین داستانهای کوتاهی که تا به حال خواندهام) اثر گابریل گارسیا مارکز میباشد. داستان فرشتهای که از بهشت به زمین سقوط میکند و مردم با به نمایش گذاشتن او پول پارو میکنند.
این آهنگ و ویدیوکلیپ آن برنده جوایز زیادی شدهاند و در بسیاری کشورها جزو پرفروشترینهای جدول بودهاند. همچنین در لیست 500 آهنگ برتر همه دورانها که توسط مجلّه رولینگاستون تهیه شده رتبه 169 را دارد. کلیپ زیبای آن را هم میتوانید دراینجا ببینید.(اگر به اینترنت با سرعت بالا دسترسی ندارید میتوانید آن را در شبکه VH1 ببینید. این شبکه هر هفته حداقل سه بار این کلیپ را پخش میکند!
Losing my religion | در آستانه جان به لب رسیدن آه، زندگی بزرگتر است بزرگتر از تو و تو، من نیستی و مسافتی که طی خواهم کرد مسافتی است در چشمانت. آه نه، زیاد گفتهام. و شروع میکنم. اینمنم در تنگنا این منم زیر ذرّهبین در آستانه جان به لب رسیدن درحال سعی برای پابهپای تو آمدن و نمیدانم که میتوانم از پساش برایم یا نه آه نه، زیاد گفتهام، ولی کافی نیست. فکر ميکنم خندهات را شنیدم. فکر میکنم آوازت را شنیدم. فکر میکنم تلاشت را دیدم. هر نجوایی از هر ساعت بیدارباش من در حال انتخاب اعترافاتم هستم. همانند دردی گمشده و احمقی کور برای برنداشتن چشمانم از تو سعی میکنم آه نه، زیاد گفتهام. شروع میکنم. گوش کن، گوش کن. هر لحظه از این قرن گوش کن. چه میشد اگر همه این رویاها که دست و پا ميزنند، و لغزشی که مرا به زانو در آورد، از بین میرفتند. و حالا خیلی گفتهام. فکر ميکنم خندهات را شنیدم. فکر میکنم آوازت را شنیدم. فکر میکنم تلاشت را دیدم. امّا این فقط یک رویا بود یک رویا اینمنم در تنگنا، این منم زیر ذرّهبین، در آستانه جان به لب رسیدن. درحال سعی برای پابهپای تو آمدن و نمیدانم که میتوانم از پساش برایم یا نه آه نه، خیلی گفتهام. ولی کافی نیست. فکر ميکنم خندهات را شنیدم. فکر میکنم آوازت را شنیدم. فکر میکنم تلاشت را دیدم. امّا آن فقط یک رویاست. سعی کن، گریه کن، به پرواز در آی و سعی کن آن فقط یک رویاست، فقط یک رویا فقط یک رویا،رویا |
1 نظر:
salam...betore moshakhas har chi kare khub be nazaret mirese az karaye dahehaye 60 va 70....rock...jazz va....mamnon age komak koni.
ارسال یک نظر