يه سفينه كنار اتوبان زنجان – قزوين (مابين سلطانيه و صايين قلعه) فروداضطراری كرده بود. يک موجود بيگانه قد بلند مؤنث يه گالن خالي برای حمل اورانيم 238 گرفته بود دستش و برای هر ماشينی كه از كنارش رد میشد دست تكون میداد. هیچ کس نگهنداشت. ما هم نگه نداشتیم. چون هیچکس اورانیم 238 نداشت.
هیچ نمیدانم ...
-
با بابک (راست) و پرویز همکلاس بودم.
تا همین چندماه پیش پرویز رو کلا از یاد برده بودم تا این عکس رو با شرحش توی
یه صفحه اینستاگرامی دیدم که خبر داده ب...
۱ روز قبل
0 نظر:
ارسال یک نظر