با وزش نسیم ملایمی که رفته رفته تبدیل به طوفان و گردباد سهمگینی شد، دنیا به آخر نرسید.
آغاز فروپاشی دنیا زلزله خفیفی که از اعماق زمین شروع شد، نبود.
ویروسهای جهشبافته، بمبها و شهاب سنگها هم نبودند.
وقتی در را باز کردی و نسیمی پاییزی امتداد شالات را به رقص آورد،
وقتی خارج شدی و در را پشت سرت بستی.
دنیا به آخر رسید.
آخر
Some Things Never Change
ولی آلبوم جدید کریس دِ بِرگ فرق میکرد. بعد ازبرداشتن آنها از سرِ طاقچه تورنت، دو سه روزی طول کشید تا فرصت کردم به سراغشان بروم. وقتی آلبوم را مزه مزه کردم از طعم گًس آلبومهای جدید خبری نبود. برخلاف همیشه حسّ خوبی بهم دست داد. ترانههایش بازخوانی ترانههای قدیمی خودش است که به صورت آکوستیک اجرا شدهاند. آنقدر قدیمی که به میزبانش در تلویزیون بیبیسی گفت بعضی از این ترانهها قبل از به دنیا آمدن شما نوشتهشدهاند. بارها و بارها شنیدهشده و اکنون با اجرايی متفاوت در قالب آلبوم Home منتشر شدهاند.
حالا آلبوم جدیددر کنارم است. حسّی که از گوش دادنش بهم دست داد همانند ملاقات با یک دوستِ قدیمی بود که زمانی با او صمیمی بودهای و مدتهاست که خبری از او نیست. بعد ناگهان او را میبینی. میبینی که چقدر عوض شده و گذر زمان او را تبدیل به انسان دیگری کردهاست با علایق و احساسات متفاوت با سالهای گذشته. همان طور که تو فرق کردهای و همان آدم قبلی نیستی. ولی میدانی که میتوانی در کنارش خاطرات قدیمی با هم بودن را مرور کنی و شاد شوی.
کمی تا قسمتی بیربط
ناز انگشتای بارون تو باغم میكنه
کمی بعد به مقصد میرسیم. امپیتریپلیر را خاموش میکنم. هدفونها را برمیدارم. چراغها روشن میشوند. پردهها میافتند. چراغ Exit می درخشد و درهای خروجی باز میشوند.
در همین رابطه:
عکس از اینجابرداشته شدهاست