ابرها بر ایستگاهِ عصرِ شنبه آویزان بودند. منتظر بودند تا باد بیاید، سوارشان کند و با خود ببردشان. ولی درختها بلیط نداشتند. جایی هم برای رفتن نداشتند. ریشه در خاک و سر به آسمان ساییده، در هوای خنکی که پیشقراول پاییز بود، نظارهگر لحظههای آویزان و بیتابی بودند که روی بندِ رختِ بی تاب، تاب میخوردند.
چرا مارکوس اورلیوس هنوز آموزگار آرامش در زمان بحران است؟
-
در جهانی که هر روز با بحران تازهای از خبرها، رقابتها و اضطرابهای شغلی
روبهرو میشویم، کمتر کسی به یاد میآورد که دو هزار سال پیش، امپراتوری با
دغدغه...
۲ ساعت قبل

0 نظر:
ارسال یک نظر