ابرها بر ایستگاهِ عصرِ شنبه آویزان بودند. منتظر بودند تا باد بیاید، سوارشان کند و با خود ببردشان. ولی درختها بلیط نداشتند. جایی هم برای رفتن نداشتند. ریشه در خاک و سر به آسمان ساییده، در هوای خنکی که پیشقراول پاییز بود، نظارهگر لحظههای آویزان و بیتابی بودند که روی بندِ رختِ بی تاب، تاب میخوردند.
چرا گاهی مهربانی ما دردسرساز میشود؟ دلایل پرتوقع شدن دیگران از رفتارهای
خیرخواهانه
-
تا به حال برایتان پیش آمده که از سر خیرخواهی کاری برای کسی انجام دادهاید،
اما نتیجهای که گرفتید نه تشکر بود، نه صمیمیت، بلکه فاصله و دلخوری؟ گاهی در
تل...
۶ ساعت قبل
0 نظر:
ارسال یک نظر