مدتهاست که اینجا به روز نشدهاست. نه این که نمینوشتم. مینوشتم. دفتر جلد سبز و اخیرا دفتر یادداشت پاپکوی جلد سیاه جای وبلاگم را گرفتهبودند. مینوشتم. برای خودم مینوشتم. با این شرایط دنیای وبلاگها و سوتوکور بودنشان که انگار ویرانهای بازمانده از حمله اتمی و یا هجوم رامبیها هستند در واقع باز هم برای خودم مینویسم. برگشتن دوباره به اینجا مرا به یاد اولین روزهای میاندازد که شروع کردم به بلاگ نویسی. وبلاگم خلوت بود. دور بود از هیاهویی که به راه افتادهبود و رونقی که در پیش رو بود. الان هم اینجا سوت و کور است و برخلاف آن روزها رونقی در پیش رو نیست. یعنی از ریفرش کردنهای بی انتها بعد از انتشار مطلب هم خبری نخواهدبود. با این حال قصد دارم بنویسم. نوشتن حالم را خوب میکند. سبک میشوم. یک جور پوسته میکشد پیرامونم و جدایم میکند از هجوم بیرون.
دوست داشتم با لایورایتر بنویسم. متاسفانه نشد. دو روز تلاش کردم تا از میان دعوای مایکروسافت و گوگل گریزی بزنم و وبلاگم را متصل کنم به لایورایتر که نشد. در گوگلدرایو مینویسم تا دسترسی به نوشتههایم راحت شود و از آنجا به بلاگر منتقلشان کنم. فعلا شرایط مهیاست. پاییز آمده با سیبهای زرد و قرمز (الان دارم یکیشان را گاز میزنم) خلوتی برای خودم دارم، Lynyrd Skynyrd «پرندهی رها» را میخواند و دارم مینویسم.
خب. شروع میکنیم.
0 نظر:
ارسال یک نظر