از تاكسي پياده شد.نفس عميقي كشيد.بوي لجن و آب گل آلود از پايين پرتگاه مي آمد. سه اسكناس صد دلاري از جيب اش خارج كرد و از وسط پاره اشان كرد. سه نصفه اسكناس را در جيبش گذاشت و بقيه را به راننده داد و گفت:« همين جا منتظرم باش» و رفت تا خودش را بكشد.
5
نظر:
ناشناس
گفت...
نوشته هایی که شروع فکر کردن آدم باشند دوست داشتنی اند نوشته های تو را دوست دارم...
ناشناس
گفت...
چرا مي خواست راننده منتظرش بمووته؟؟؟
ناشناس
گفت...
Chera Ranandaro Negah Dasht ?
ناشناس
گفت...
salam alireza khan weblage jazabi dari neveshtehat jalebe
نوروز
-
صبح ها دیر از خواب بلند میشوم. اول کمی پیاده روی میکنم و بعد هم میروم
منزل پدرم و با هم فیلم میبینیم . شبها هم بیشتر اوقات فیلم میبینم. روزهای
تعطیل ع...
رادیو جادی ۱۹۰ – مارپیچ هوش مصنوعی
-
در رادیوی ۱۹۰، هوش مصنوعی رو اسکول می کنیم، به بازار برنامه نویسی نگاهی
داریم و مجازات سوییچ مرگ و باگ باونتی و حضور اشتباهی یه خبرنگار در چت خصوصی
دولتمرد...
همان دریای قدیمی
-
این همان ساحلی بود که هزاران سال پیش در خواب دیدهبود. همان ساحلِ
دریایی طوسی رنگ و تاریک که انتها نداشت. همان ساحلی که ماسههایش شبیه
حلوایی بود که پ...
دربارهی «آنارشیسم»
-
نشرچشمه کتاب «آنارشیسم» اثر برجسته نویسنده کانادایی «جرج وودکاک» را با
ترجمه «هرمز عبداللهی» چاپ و منتشر کرد. این کتاب، در میان نوشته شده در
رابطه با ا...
بهترینهای 2016 از نگاه آلبوم – 6
-
بردیا برجسته نژاد: این هم آخرین پست مربوط به بهترین آلبومهای سال 2016.
اگر کمی من را بشناسید و این وبلاگ را دنبال کرده باشید، بعید میدانم این چند
شماره...
بیانیهٔ کانون نویسندگان ایران
-
*اعتراض به محکومیت سه هنرمند جوان*
بر اساس آنچه خبرگزاریها منتشر کردهاند، شعبهٔ ۲۸ «دادگاه انقلاب اسلامی»
فاطمه اختصاری، مهدی موسوی و کیوان کریمی را به ...
آب و هوای چند روز سال
-
آیین نوروزی انتشارات نگاه ۱۰۴ صفحه، ۵۰۰۰ تومان چاپ اول، ۱۳۹۲ ۳ از ۵ «آب و
هوای چند روز سال» مجموعهی ۱۰ داستان از آیین نوروزی است که ۵تا از داستانها
پیش ا...
رونمایی نسخهی آزمایشی سایت داستان
-
رونمایی نسخهی آزمایشی سایت دوستان داستان سلام از امروز دوم مرداد 1392،
سایت مجلهی داستان همشهری آماده است. از این پس میتوانید برای خواندن محتوای
مکتوب م...
مرگ در میزند...
-
تق... وقتی متوجه سنجاب سیاه شدم که داشت تنهی افرا را رو به پایین
میدوید... نفهمیدم در تعقیب رقیبی جوانتر است یا بدنبال دختری زیبا چنان سر
از پا نشناخته م...
5 نظر:
نوشته هایی که شروع فکر کردن آدم باشند دوست داشتنی اند
نوشته های تو را دوست دارم...
چرا مي خواست راننده منتظرش بمووته؟؟؟
Chera Ranandaro Negah Dasht ?
salam alireza khan weblage jazabi dari neveshtehat jalebe
bichare ranande! ham sabresh nateeje nadare, ham eskenasaye nesfash etebar nadarn!!
ارسال یک نظر