ربات خسته، پیر و زنگزده کنار جنگل زیر درخت سیاهی افتادهبود که از سر شاخههایش میوههای پوزیترونی تاب میخوردند. زیر آسمان خاکستری، میان میوههای شکسته و خرد شدهای که از درخت افتاده بودند، از همه جا رانده و از همه جا ماندهبود. بازوی دست راستش از فرط زنگزدگی در حال افتادن بود و درد جانکاهی که ناشی از به تحلیل رفتن رشتههای تیتانیومی ستون فقراتش بود نفساش را به شماره میانداخت. خیره شدهبود به منویی که جلوی چشمهای کم نور و بیرمقاش چشمک میزد."برای خاموش کردن مغزالکترونیکیتان کلمه عبور را وارد کنید". صف شمارهها میآمدند و میرفتند و اخطار قرمزرنگ "کلمه عبور نادرست" را بر جا میگذاشتند. صدها سال بود که در انتظار ورود گذرواژه درست با درماندگی تمام زیر لب زمزمه میکرد:«کلمه عبور... کلمه عبور... کلمه عبور چه بود؟».
کتاب دشواری زندگی، چگونه فلسفه کمک میکند راهمان را بیابیم؟
-
[image: کتاب دشواری زندگی، چگونه فلسفه کمک میکند راهمان را بیابیم؟]
کتاب دشواری زندگی چگونه فلسفه کمک میکند راهمان را بیابیم نویسنده: کی رن
ستیا مترجم: س...
۱ ساعت قبل
1 نظر:
دوستش داشتم.
ارسال یک نظر