,rjd svfhc hc rxhv `dhni an T ]ala v, hc v,d h,k ili nojvih ,, ckihdd ;I fi hdsj’hi fi `da,hc svfhcih h,lni f,nkn ]vo,kn , fi nkfhg h,k ‘aj.,gd h,k v, kndn. ;,gi `ajd ha v, fi nsj nd’va nhn , sud ;vn hc ldhk [ludj vhia v, fhc ;ki.و اونجا بود كه از دور سايه محو ، سرمه اي رنگي رو ديد كه h,k v, fi dhn ;,n;dihda hknhoj ,,,…
براي نوشتن اون يه جمله اي كه نوشتم ، يادم بود كه alt+shift رو بگيرم . ولي نمي دونم چي شد كه باز اون طوري شد.از اونجايي كه الان خسته ام و مي خوام برم بخوابم(.ديشب تا صبح بيدار بودم.)خودتون يه جورايي براي خودتون بخونيد .زياد سخت نيست.اگه هم حوصله اش رو ندارين ، بزاريد همين طور بمونه .
خلاصه کتاب «آفتابگردانهای کور»، نوشته آلبرتو مندس | روایتهای دردناک از
اسپانیای پساجنگ
-
گاهی اتفاق میافتد که انسان در برابر یک کتاب نه فقط برای خواندن روایت، بلکه
برای نفس کشیدن میان سطرهایی میایستد که بوی زندگی و مرگ را با هم دارند.
«آفتا...
۱۶ ساعت قبل
0 نظر:
ارسال یک نظر