آژیر

بلتر گفت : آزمایشهایی که از نظر قدمت بر روی سفینه انجام گرفته است با اطلاعات بدست آمده از متن سندی که در سفینه پیدا شده انطباق کامل دارد . ما موفق به ترجمه متن سند شده ایم . ترجمه آن از این قرار است : " ... ما از سیگون ، بزرگترین سیاره از دوسیاره سیکور، از ستاره ای از مجموعه ستارگان سیمال هستیم. مردم سیاره کوچکتر به نام گیت ، مردمی دیوانه و زاده خطای طبیعت اند: مردمی جنگجو که هم یکدیگر را می درند و هم با همسایگانشان سر جنگ دارند، مردمی که توسعه طلب اند ودر فکر فتح جاهای بیشتر و یازهم بیشتر. گیت برای مردم گیت کافی بود و سیگون اصلا به کارشان نمی آمد . نه می توانستند در جو سیگون نفس بکشند و نه یارای آن را داشتند که جاذبه بالای سیگون را تحمل کنند . امابه جنگ ما آمدند. ماهم جنگیدیم . هزارهزار کشته دادیم و هزارهزار کشتیم . برای پیروزی بر ما ، سلاح از پس سلاح ابداع کردند . ماهم برای مقابله با آنها سلاح از پس سلاح ساختیم . اما باز سلاحهای نو و مرگبارتر ساختند بی آنکه در فکر عاقبت کار باشند و سرانجام آخرین سلاحشان ، یعنی سه پرتو مرگ را هم ساختند و علیه ما به کار گرفتند و کشتارمان کردندوازما جز ما زنده نگذاشتند . ماهم برای انتقام این ناو را ساختیم : ناو انتقام ابدی ، ناوی که همه چیزش خودکار است و هر تابشی ردیابی کند ، کانونش را اگر ساخته ذهنیتی ذی شعور باشد نابود خواهد کرد . ناو تا ابد در منظومه سیکور خواهد بود و بر گیت و هر چه ساخته گیت است تا مرگ کامل گیت حمله خواهد کرد .یقینا گیت برای نابودی ما از سه تابش مرگ بهره خواهد گرفت و مانیز خواهیم مرد . اما ناو انتقام می ماند و گیت نیز سرانجام می میرد . اگر گیت مرد و از نو زاده شد و نژادی نو درآن پیدا شد و این نژاد به سطح پیشرفت اولیه گیت دست یافت ، ناو باز حمله خواهد کرد و گیت را خواهد کشت و حمله اش از بار اول مرگبارتر خواهد بود زیرا در این فاصله در مدار سیکور گشته است و انرژی بیشتری ذخیره و بمبهای بیشتری ساخته است .و روزی که سیکور مرد و منفجر شد ، ناو درلایتناهی فضا خواهد گشت و اگر تمدنی مانند تمدن گیت بافت ، باز حمله خواهد کرد . ما چنین روزی را نمی خواهیم . زیرا چه بسا تمدن از نوعی دیگر باشد ، اما اگر چنین روزی رسید ، مقصر جز جنگ افروزی گیت نیست ...": بلتر نفسی تازه کرد و افزود : طبق آزمایشهای انجام شده عمر ناو نزدیک به 15 میلیون سال است . اما مهمتر از کشف ناو وعمرآن ، کشف مردم سیگون و راه مقابله با سلاح مرگ است . دفاعی در برابر سلاح مرگ وجود دارد . خود مرگ . نمی توان مرده را کشت ....» قسمتهای از داستان « هیچ دفاعی وجود ندارد » -- نوشته : تئودور استروژن – ترجمه : م .کاشیگر

همیشه همین طور بوده . این داستانهای علمی تخیلی آژِیر کشیدن و همیشه هم ما به پناهگاه رفتیم . .یکی پیدا نشده جلوی هجوم این همه وحشت و هراس را بگیره. این هشدار و این پناه گرفتن تا کجا ادامه داره؟ تا فرارسیدن همون آینده زشت و کثیف و زمختی که همه داستانها بشارتش رو دادن؟

1 نظر:

sasanpaknezhad@gmail.com گفت...

سلام آقای ملیحی.من عاشق این داستان تو سال 1369 بودم که تو مجله خاطره انگیز دانشمند تو اون سال چاپ می شد متاسفانه نتونستم قسمت های آخر اون رو بخونم و یک حسرت 20 ساله برام باقی مونده فکرمی کنی بتونی خلاصه ای از قسمت های پایانی شو برام بزاری؟
می دونم تقاضای عجیبیه.
ممنون از نوستالژی خوبت!
ساسان