سال 2054 ميلادي .واشنگتن دي سي . آمريکا . سازماني به نام سازمان جلوگيري از جنايت به وجود امده که بر اساس پيش بيني سه انسان به نام پريکاگها که از نظر ژنتيکي دستکاري شده اند جناياتي را که در آينده اتفاق خواهند افتاد را پبش بيني و با اعزام ماموراني قبل از وقوع جنايات قاتليني را که هنوز مرتکب قتل نشده اند را دستگير مي کنند . وزارت دادگستري آمريکا قصد دارد بعد از اطمينان از درستي عملکرد سيستم ، آن را در تمام کشور اجرا کند . به منظور اطمينان از درستي آن مامور بلندپايه اي را جهت نظارت بر اجراي آن به اداره جلوگيري از جنايت مي فرستند .اين صحنه در اداره پيش جنايت اتفاق مي افتد :
- ببين اين موضوع يه موضوع کاملا متافيزيکيه .پريکاگها آينده رو مي بينن و هيچ وقت هم اشتباه نمي کنن .
- اگه شما جلوي وقوع جنايت رو بگيرين پس اون نمي تونه اتفاق بيافته و نمي توني اسمش رو آينده بزاري .پس اين نمي تونه يه پارادوکس ( سفسطه ) بنيادي باشه؟
جان اندرتون ، افسر اداره پيش جنايت ، وارد اتاق شد و گفت : البته که اون يه سفسطه اس .
توپي رو که اسم قاتل روي اون حک شده بود برداشت و اون رو روي ميز به طرف مامور دادگستري قل داد .توپ کل ميز رو طي کرد و مامور دادگستري درست قبل از افتادن توپ اون رو گرفت .
- چرا اون رو گرفتي؟
- چون داشت مي افتاد .
- مطمئني ؟
- بله
- ولي اون نيافتاد .چون تو اون رو گرفتي ...
سيستم کامل بود ولي يه موضوع رو در نظر نگرفته بودن .اين انسانه که کامل نيست ...
0 نظر:
ارسال یک نظر