به شدت سرما خوردم.گلوم هم درد مي كنه.خدا اين سعيد رو بگم چيكار بكنه.ما كه ازش خيري نديدم. البته تقصير خودم هم بود.گفت بيا اين نوشابه رو بخور ، من نمي خورم.منهم ...بهرحال حالا بايد بسوزيم و بسازيم. حالم اصلا خوب نيست. الان هم مانيتور رو دارم تار ميبينم.اين چرت و پرتها هم يه چيزي تو مايه هاي هذيانه ( گمان كنم!). راستي الان داره اينجا برف مي آد.خيلي قشنگه. جاي همه تون خالي . توروخدا يه جوري اين مطلب رو بخونيد كه سرما نخوريد والا اين سعيد مشغول ذمه مي شه .....
مسافر
-
از ته کوچه پیچیدم داخل. قدری جلوتر دیدم مرد و زن و کودکی دارند مسافری را
بدرقه میکردند که حالا داشت آرام ماشینش را حرکت میداد سمت سر کوچه. پسرک
کاسه آب...
۶ ساعت قبل
0 نظر:
ارسال یک نظر