دلم گرفته
ابولهل یخها
ادگارآلنپو
« ...بر من که در بدبختی ام – افسوس ، بدبختی ای بسیار واقعی – ببخشایید که در چنین جزئیات دوری به دنبال آرامشی هر چند خرد و گذرا می گردم ... » ویلیام ویلسن ، نوشته : ادگار آلن پو امروز نه سالروز مرگ ادگار آلن پو نه سالروز تولدش . از اونجایی که ما دیشب یه داستان خفن از ایشون خوندیم به اسم : « نقاب مرگ سرخ » که الان یه هفته اسمارودرگیر کرده این مطلب رو به یاد ایشون اینجا می نویسم. تا اونجايي که ميدونم فقط يه کتاب از نوشته هاي ادگار آلن پو تو اين چند ساله چاپ شده به اسم همون داستان « نقاب مرگ سرخ و چند داستان ديگر» با ترجمه کاوه باسمنجي .اما فکر کنم يه کتاب ديگه هم ازش چاپ شده تازگيها که اسمش بايد « داستانهاي باورنکردني ....» نمیدونم چی چی !!!(اسمش خيلي سخته يادم رفت) .جالبه بدونيد که اين کتاب در مورد ماجراهاي تخيلي سفرهاي دريايي يه دريانورد به قطب جنوبه و ژول ورن هم يه داستان بر اساس اون نوشته که متاسفانه اسم اون هم يادم رفته .اما قول ميدم بگردم و براتون پيداش کنم. ( مرده شور اين حافظه ات رو ببرم با اين حافظه و اين مطلب بي سروته ات )
ناسینگ
رابطه عملی بین وبلاگنویسی و نظافت
راهنمای گوشدادن موسیقی در سفر
اونجور که شنیدم یه کلیپ موسیقی ساخته شده که یه جورایی قواعد این بازی رو توش رعایت کردن. من این کلیپ رو ندیدم و نمیدونم کی اونو ساخته .فقط میدونم که گروه Chemical Brothers آهنگش رو ساخته .خیلی دوست دارم اون کلیپ رو ببینم.کسی از شما اونو دیده؟
سینما ها و مسجدها
سینماها وکلیساها
آژیر
همیشه همین طور بوده . این داستانهای علمی تخیلی آژِیر کشیدن و همیشه هم ما به پناهگاه رفتیم . .یکی پیدا نشده جلوی هجوم این همه وحشت و هراس را بگیره. این هشدار و این پناه گرفتن تا کجا ادامه داره؟ تا فرارسیدن همون آینده زشت و کثیف و زمختی که همه داستانها بشارتش رو دادن؟
رویای دولفین
رادمان
نقد
علرمبلرمالدینسیستانی
نظارهگرم
بر هر نفسی که می کشی /بر هر حرکتی که می کنی /بر هر وعده ای که می شکنی /وبر هر قدمی که بر می داری/ نظاره گرم /هر روز ، بر هر کلمه ای که می گویی /بر هر بازی ات /و بر تو بر هر شبی که می مانی /نظاره گرم/آه ، نمی بینی که قلب نحیف ام به درد می آید /با هر قدمی که بر می داری /بر هر حرکتی که می کنی /بر هر پیمانی که می شکنی / و بر هر لبخند ساختگی ات/ نظاره گرم/از آن زمان که از نزدم رفتی /گم شده ای هستم بی ردپایی از او /شبها به خوابم می آیی ، اما تنها چهره ات را می بینم /دوروبرم را نگاه می کنم ، می بینم هیچکس جای تورا پر نخواهد کرد / و من همچنان می گریم /آه نمی بینی که تو از آن منی؟/نمی بینی که چگونه قلب نحیف ام به درد می آید؟/ بر هر حرکتی که می کنی /بر هر وعده ای که می شکنی /و بر هر لبخند ساختگی ات / و بر هر ادعایی که می کنی
نظاره گرم
"Every Breath You Take" - هر نفسی که می کشی از - Sting
روزمرّگی
وبلاگ عمومی زنجانیها
بچّهگیها
روشنی
آژیر
قرار وبلاگی
فکر فوقالعاده درخشان
*« ...گاهی آدم در دل شب فکری برایش پیدا می شود که به نظرش فوق العاده درخشان می آید ولی در روشنایی سرد سفیده صبح که به ان فکر می کند می بیند چیز مزخرفی است مثلا یک سناریو نویس ( شما بخونید وبلاگ نویس ) بود که همیشه بهترین مضمونها در خواب به او الهام می شد و صبح که چشم باز می کرد این مضامین را از یاد برده بود.یک روز فکر خوبی به سرش رسید.به خودش گفت :« امشب یک مداد و کاغذ کنار تختخوابم میگذارم و به محض اینکه موضوعی در خواب برایم پیدا شد یادداشتش می کنم.» با این فکر به بستر رفت و همان طور که انتظار داشت نیمه های شب با مضمون درخشانی از خواب بیدار شد.او این مضمون را یادداشت کرد و دوباره به خواب رفت .روز بعد که بیدار شد این مضمون رابه کلی فراموش کرده بود،ولی موقعی که داشت ریشش را می تراشید ، یک دفعه یادش آمد :« خدای من! دیشب باز مضمون فوق العاده ای پیدا کردم و باز یادم رفته است ..ولی نه ، قلم و کاغذ داشتم .درست است .نوشتمش !» در اینجا شتابان به اتاق خواب دوید و کاغذ را برداشت و آنچه را که نوشته بود خواند:« پسر با دختر آشنا می شود!» .... سینما به روایت هیچکاک – مصاحبه شونصد ساعته فرانسوا تروفو با آلفرد هیچکاک – ترجمه : پرویز خان دوایی
اینشتین
*مگه میتونی فیزیک خونده باشی و اینشتین رو نشناسی؟مگه میتونی هر دفعه که به آسمون پر ستاره خدا نگاه می کنی یاد اون نیوفتی؟ مگه میتونی به زمان و جرم و انرژی فکر کنی ولی طنین اسم اون تو ذهنت نپیچه؟ میتونی به هر گوشه فیزیک نوین و کوانتم نگاه کنی و ردی از کارهای اون نبینی ؟ میتونی تصور کنی دنیا قبل از اینشتین چه دنیای تنگ و تاریک و پر از مجهولاتی بوده ؟ حالا میتونی اونو بخاطر اون نامه ای که به فرانکلین روزولت در مورد ساخت بمب اتمی نوشت مقصر بدونی؟ می دونستی پروژه مانهاتان برای ساخت بمب اتمی قبل از نوشتن نامه اینشتین شروع شده بود و نامه اینشتین به رییس جمهور وقت آمریکا فقط ساخت اونو به تعجیل انداخت ؟ هیچ می دونستی که تعهد و حس مسئولیت علمی اش اونو براینوشتن اون نامه اونقدر عذاب داد که در اواخر عمر گفته بود دوست دارم اگه یه باردیگه به دنیا برگشتم یه انسان معمولی باشم تا یه فیزیکدان؟اینشتین مرد بزرگی بود که ذخیره علمی بشر رو تا حداقل چند قرن پر کرد. بشر حالا حالا ها باید صبر کنه تا یکی دیگه مثل اون به دنیا بیاد.
*هیچ میدونستی شهریار ، شاعر شهیر آذری شعری برای اینشتین نوشته بوده که این شعر توسط دکتر حسابی برای اینشتین خونده شده و اینشتین رو کلی تحت تاثیر قرار داده؟
*موزه تاریخ طبیعی آمریکا نمایشگاهی مفصل در مورد اینشتین افتتاح کرده . ( گزارش اون رو میتونید تواینجا bbc بخونید.)
1984
این مطلب رو تو خونه قبلی هم نوشته بودم.حیف ام اومد اینجا هم نیارم. اگه وقت کردین برین حتما این رمان 1984 رو بخونید.میتونید جای اسمهای آدمها و کشورها و تاریخها رو طوری عوض کنید که کل داستان براتون خیلی خیلی آشنا بشه. اونقدر که احساس کنید اونو نخوندید.بلکه زندگی کردین ! همین!
آث میلان - رئال مادرید 2
آث میلان - رئال مادرید
شیرینی
مسابقه فوتبال
شیرینیخوران
بهترين آهنگها
آش بتمن
ضریب گرفتاری
وبلاگنویسی با اعمال شاقّه 5
وبلاگنویسی با اعمال شاقّه 4
وبلاگنویسی با اعمال شاقّه
وقتی که نیو مسخرهبازی در میآورد
هولدون کالفید جان
اين نوشته هاآخرين پاراگراف رمان ناتوردشت بود كه خوندين. اين رو اينجا نوشتم تا شايد يه بار ديگه دلتون براي هولدون تنگ بشه و يه خبري ازش بگيريد.ببينيد كجاهاس و داره چيكارها مي كنه.حالا خودش به جهنم .من نگران اون دوست دخترش جين گالافر هستم . كسي ازش خبري نداره!