خلسه

نور نارنجي رنگي كه اتاق رو پر كرده.هواي سنگيني كه خوابيده روي كف اتاق. سكوت و سكوت و سكوت.چنان سكوتي كه فقط وزوز گوشهات رو مي شنوي.يه جور راحتي.يه جور آسايش.يه جور بي غم بودن.يه جور فكر فردا، يكساعت بعد، يك دقيقه بعد رو نكردن.يه جور شناور بودن تو حالا. يه جور رخوت.مستي .آزاد بودن. مثل نماز دم صبح، وقتي كه تو خونه تنهايي . سبك مثل روح.لخت مثل يه كتاب . رها و رها و رها...از اون دقايقي كه خيلي كم تو زندگي پيش مي آد.مثل امروز عصر ساعت 5 . همين.