يه موضوعي باعث شد به اين فكر بيافتم كه تا كي مي تونم به نوشتن تو اين وبلاگ ادامه بدم. حالا اين موضوع چي بود ، بماند. پيش خودم فكر مي كردم اگه اين دولت عزيز و محترم دسترسي ما رو به اينترنت محدود نكنه، اگه همين فردا نيفتيم بميريم ، اگه طوري درب و داغون نشيم كه نتونيم حتي نفس بكشيم(چه برسد به وبلاگ نوشتن!) ، اگه فردا كه زن گرفتيم زن ذليل از آب در نيومديم ، اگه طوري سرخورده نشيم كه با خودمون هم قهر كنيم ، اگه همه اينISP هاي مزخرف اين شهر ما ورشكست نشن ، اگه يه بلاي آسموني نياد كه وبلاگ ما رو از روي صفحه اينترنت محو نكنه، و هزار تا اگه ديگه ما يه "تصميم عليرضا " گرفتيم كه فعلا بنويسيم.حالا اين فعلا ،بنا به دلايلي كه اون بالا گفتيم بين 1 دقيقه تا 40 سال از همين حالا ممكنه تغيير بكنه. تصور كنيد چقدر جالب مي شه كه يه نفر 40 سال وبلاگ بنويسه. اون وقت بعد از 40 سال خواننده هاش اون رو همون طوري كه هست دقيقا و مو به مو مي تونن بشناسن. خود اون شخص هم بعد از 40 سال ممكنه هزاران رفيق داشته باشه كه با هاشون كاملا صميمي باشه. رفيقهايي كه ممكنه حتي يكبار هم اونها رو نديده باشه ولي اونقدر باهاش صميمي باشن كه اون رو از خودش هم بهتر بشناسن . خيلي جالبه.همچين روابطي تا حالا تجربه نشده. روابطي شبيه اين الان هم هست ولي نه زياد شبيه به اين روابط ديجيتالي. شديدا منتظرم 40 سال بگذره و ببينم آينده اين وبلاگستان چه جوري از آب در مي آد ...(يعني ممكنه يه وبلاگ 40 سال بتونه دوام بياره؟)
9 تناقض جالب زندگی که باید از آنها آگاه باشید | درسهایی برای بازبینی در
اندیشهتان
-
زندگی مدرن پر از موقعیتهایی است که در آنها چیزهایی که انتظار داریم ساده
باشند، به طرز پیچیدهای ما را به چالش میکشند. این تناقضات، نهتنها ما را
به فک...
۳ ساعت قبل
0 نظر:
ارسال یک نظر